برادر
برادر
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 و اکنون تو ای برادر 

ای قطره ای ز دریای وجود پدر

 تو را چه میشود ؟

ترا چه میشود و این همه صبرت برای چیست ؟

این همه خفت برای کیست ؟

میخواهی ایوب زمان شوی

یا همچو دیگر پیامبران حق

مصلوب شوی به چوب و میخ

بشو.

آفرین بتو

ولی برای مقدس هدف پروردگار خود !

نکند در جنگ مغلوب گشته ای ؟

جنگ با بدی ،

جنگ با کژی ،

جنگ با سیل سواران غرقه در زره !

جنگ با خدایان جهل و ظلم و جور

 نه ....

تو تیر خورده ای ،

تیر جفا ،

تیر زبونی و زاری و بیکسی

تیر آلوده سرا پا به بی حیا !

دستت به من بده ،

بر خیز روی پا

آخر تو مرد بوده ای

و ابناء تو

مردان پیکار گر همچو کوه استوار .

تسلیم به چه ؟

تسلیم به که ؟

تسلیم به آن که خاک زیر پای توست ،

غیرتش ز توست ،

عزت و مایملکش زتوست ،

ایوب نشو .

مسیح نشو .

حسین باش ،

یک تنه در مقابل لشکر ظلم بایست !

جان بی بها بده .

دشنه و زوبین به جان بخر .

پیکر نازت غرق به خون نما

روی زمین

جایی که از آن جان گرفته ای !

فرود آ

نترس..... برادر نترس 

عزت تو به افتادن تو از بالای ذلت است .

آنگاه صلات ظهر

تو پیروز گشته ای

جسم تو قرن ها معبد زمان

و نام تو یک عمرافتخار !

دستت به من بده

برخیز روی پا

آخر تو مرد بوده ای

و ابناء تو

مردان پیکار گر همچو کوه استوار .

* نوشته ای از مرحوم علی انتظامی *



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: